خواهر یعنی عشق، عشق یعنی خواهر

برای خواهرم مریم، همه ی وجودم نثار خوبی و پاکی و صفا و مهربانی ات،

خواهر یعنی عشق، عشق یعنی خواهر

برای خواهرم مریم، همه ی وجودم نثار خوبی و پاکی و صفا و مهربانی ات،

خواهر یعنی عشق، عشق یعنی خواهر

خواهر (خواهَر) از ریشه «خواه» است یعنی آنکه خواهان خانواده و آسایش آن است. خواه + ــَر یا ــار در اوستا خواهر به صورت خْـوَنــگْـهَر آمده است.


بَرادر نیز در اصل بَرا + در است. یعنی کسی که برای ما کار انجام می دهد. یعنی کار انجام دهنده برای ما و برای آسایش ما.


خواهر جونم، تو شکوه باورِ هر لحظه ی منی، از این که هستی جاودانه گونه ازت ممنونم
خواهرِ عزیزم، تو بهترین خواهر دنیایی، تو ماه زمینی زندگانی ام و بزرگترین هدیه ی خدایی

خواهَر=خواه (مصدر خواستن) + پسوندِ "اَر" (نسبت،وابستگی و...) فارسی اَوِستایی!
آن که خواهان خانه و خانواده است،خاطر خواه و خواستار خانواده،مَدَدکار و یاریگر خانه و خانواده

آخرین مطالب

۹ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

۲۵
آذر ۹۸

 

سلام عزیزکم

سلام خواهر کوچیکه ی گُلَم

سلام آبجیِ خوشگِلَم

سلام مریم خانمم

 

یهو دلم یِجوری برات تنگ شد که انگار 

هیچی ولش کن

 

یادته اَزِت پرسیدم:

 

"به نظرت اگه سه میلیارد داشتم چِکار می کردم؟"

 

بهت گفتم بعداً اگر پرسیدی بهت می گم باهاش چکار می کردم

 

ولی تو تا الان که نپرسیدی

 

می دونی فرق من و تو چیه؟

 

تو مریمی

من داداشِ مریمم

تو خودتی

من تو ام

نه که فکر کنی دلم برای خودم تنگ شده 

نه

دوست دارم همینجوری "تو" بمونم

داداشِ تو

تو

 

 

 

اگر یه روز ازم بپرسی

"داداش اگر سه میلیارد تومن داشتی چکار می کردی؟"

 

نمی دونم باید چی بهت بگم

راستش رو اگر بگم که ...

 

مریمِ من

خیلی دوستت دارم

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۸ ، ۲۳:۱۳
رضا آباد
۲۳
آذر ۹۸

 

مَحرَمیّت معنوی و خواهربرادری

 

اینکه یه مرد حریمِ یه زن رو محترم بشماره و واردِ حریم زن نشه

برای زن خیلی با ارزشه

یه بانو برای مردی که چشم هاش رو درویش می کنه خیلی احترام قائله

مردی که در برخورد با یه خانم از واژه های سنگین استفاده می کنه در نگاه اون خانم یه مردِ با شخصیت نظر میاد

 

ولی تو برای من یه حساب جداگانه باز کردی و دایره ی حریم خودت رو برای من "باز تعریف" کردی

یه جورایی برای من یه استثنا قائلی

مثلاً وقتی من خیره می شم به تو، تو با آرامش اجازه می دی من نگاهت کنم

و اون نگاه رو از سرِ هیزی و هوس رانی نمی دانی

یه جورایی من محرمِ معنویِ تو ام

 

چطور یه زن اجازه می ده یه پزشک بهش دست بزنه چون مطمئنه اون دست زدن از روی هوس و گناه نیست


شاید معذب باشه ولی احساسِ امنیت می کنه

 

من توی تو معذب بودن رو ندیدم

ولی شدیداً امنیت روانی و جسمانی رو توی وجودت احساس کردم

 

چقدر این حقایق زیبا و با ارزش اند

الهی که خدا نظرِ لطفش رو از روی ما بر نداره؛ آمین

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۸ ، ۲۲:۵۵
رضا آباد
۲۳
آذر ۹۸

 

یادمه یه بار با هم بحث کردیم که اینکه یه نفر با ادعای عشق و عاشقی می گه:

 

من عاشقتم، اون قدر که نمی تونم یه لحظه هم دوری تو رو تحمل کنم

یه روز هم بدون تو نمی تونم سر کنم

تو نباشی من می میرم

 

این عشق نیست، نیازه

گرسنگی با عاشقی فرق داره

طرف محتاجه نا عاشق

البته ممکنه عاشق هم باشه ولی این حرف ها از سرِ نیازه نه عشق

 

عاشق بی نیاز از معشوقشه

مثلِ خدا که عاشقِ بنده هاشه ولی محتاجِ شون نیست

 

خوب حالا:

 

رابطه ی عشق و نیاز چیه؟

 

هیچی

 

هیچ ارتباطی ندارند

....

فقط یه چیز؛

عاشق، عاشقه

عاشق دوست داره یه چیزایی از معشوقش دریافت کنه

ولی عاشق فارغ از اینکه نیازهاش رو دریافت می کنه یا نه، عاشقه

عشقِ عاشق ارتباطی به نیازهاش نداره

ولی....

ولی اگر معشوق نیازها و خواسته های عاشقش رو برآورده کنه؛

عاشق هم عاشقه و هم حالش خوبه

عاشقی که از معشوق بی مهری میبینه حالِ دلش خوب نیست

 

رابطه ی عشق و نیاز اینه

اگر عاشق ناله می کنه که من بی تو هیچم

می خواد حالش خوب باشه 

یا حالش خوب بشه

من بی تو هیچم فریادِ عشق نیست

فریاد عطش و نیازه

 

دیدی تو از من می پرسی: 

"حالِ دلتون خوبه؟"

و من گاهی طفره می رم

یعنی نیازهام و خواسته هام نادیده گرفته شدند و بی مهری دیدم

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۸ ، ۲۲:۳۶
رضا آباد
۱۸
آذر ۹۸

 

امروز روز تولدت بود

و من عین پارسال و شاید عینِ همه ی سالهای بعد نتونستم ...

نتونستم تولدت رو بهت تبریک بگم

پارسال به یه بهونه

امسال به یه بهونه ی دیگه

و مطمئناً سالهای بعد هم دلیلِ خودش رو خواهد داشت

 

 

خدایا من راضی ام

هرچه که تو تقدیرم کنی

هرچه که تو بخواهی

اگر تو اراده کردی که امروز 

و فردا

و فرداها

با عشقش

اصلا ولش کن

....

 

حالا چرا باید اینو به من بگه

نمی تونست بگه : "امروز فلانی خونه س"

چرا باید عشقش رو به رُخِ من بکشه

یعنی می خواد به من بفهمونه که:

عشقش کیه

و عشقِ کیه

می خواد به من تذکر بده که حواسم به حد و حدود خودم باشه

 

مایه ی خجالته

یعنی خانوم "مهندس" هم تشریف دارن:

"امروز عشقم خونه"

آخه جمله فعل نمی خواد؟

بارها هم بهش گفتم:

زبانِ پارسی حرمت داره

ایشون کارِ خودش رو می کنه

و همه رو برا خودِ...

بازم ولش کن

دارم بی انصافی می کنم خودم می دونم

ولی واقعاً دلم سوخت

از چهارِ صبح نشستم تا شش و نیم براش آهنگ ساختم

که نه و ده دقیقه براش بزارم گوش کنه و لذت ببره

کلی کارِ نکرده ی شغلی و درسی روی دستم موند و تا شب جواب دادم که چرا انجامشون ندادم...

فدای سرش

ولی خیلی بی معرفته

یعنی امروز تا خودِ شب...

بیخیال

تولدت مبارک عزیزم

الهی 120 سال نفسِ خودت و عشقت باهم بیاد و بره

 

 

اصلاً هم برام مهم نیست که وقتی "احتمالاً " این متن رو خوندی

چقدر بهش توجه کنی

و چقدر زود یادت بره چی خوندی

و چقدر بفهمی که چی خوندی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۸ ، ۲۱:۳۵
رضا آباد
۰۸
آذر ۹۸

 

334455

 

اشتباه نکن
نه زیبایی تو
نه محبوبیت تو
مرا مجذوب خود نکرد
تنها آن هنگام که روح زخمی مرا بوسیدی
من عاشقت شدم

شمس لنگرودی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۸ ، ۱۶:۳۸
رضا آباد
۰۷
آذر ۹۸

 

وقتی کسی تو را عاشقانـــــــه دوست دارد

شیوه ی بیــان اســم تـو

در صدای او

متفاوت است

و تــــو می دانی

که نامت

در لبهـای او

ایمن است

 

 

مریم،

صفای حنجره ام 

تپشِ نامِ توست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۸ ، ۱۹:۱۵
رضا آباد
۰۷
آذر ۹۸

 

سلام

نازنینم

خریدارِ همه ی نازِ تو ام، نازدانه ی من

ای تو  تمامِ من

با تمامِ وجودم همه ی آرزوهای خوب رو برات از خدا درخواست می کنم

هستی ام

همه ی هستی ام فدای یه دونه تارِ موی تو باد

 

الان داشتم عکس هات رو می دیدم

تصاویر و عکسهای چهره و سیمای دلربای تو،

با همه ی ناتوانی شون توی نشون دادنِ اوج زیبایی هایت... باز هم دارن فریاد می زنند که تو مال زمین نیستی

تازه دارم می فهمم که چرا از تو جدا افتادم و خدا داغِ تو را بر دلم گذاشت

آسمانی خواهرم، به امید روزی که در اوجِ آسمانِ مهر و عشق و زیبایی ات پذیرای گام هایت باشم و همراه و همدمِ تو ابدیت را تجربه کنم

آمین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۸ ، ۰۸:۵۷
رضا آباد
۰۷
آذر ۹۸

 

کم کم انگار واقعاً دارم شعر می گم

شعرای آبرومند

جوری که بشه توی یه شب شعر رسمی خوندِشون

فقط می خوام یه چیز رو بدونی

فارغ از هر چیزی، توی همه ی شعرام روح مریم جاری و ساری میشه

روح تو و عشق به تو هست که منو شاعر می کنه نه چیز دیگری

چون قراره تو بخونی و ذوقم کنی من شعر می گم

دلخوشی من توی شعر گفتن تویی

 

فقط خواستم بدونی و یادت نره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۸ ، ۰۱:۰۳
رضا آباد
۰۷
آذر ۹۸

 

مریم جون الهی فدات بشم

مریم عزیزم الهی داداشت به قربونت

خواهرم الهی دورت بگردم

نازنینم الهی من بلاگردون تو

...

می دونی روزی چند بار این وازه ها مهمون حنجره ام و بعدش همه ی وجودم می شن و تو نیستی که بشنوی؟!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۸ ، ۰۰:۵۵
رضا آباد