ما که میگم، یعنی امثالِ من
مردهای احمقی مثل من
برای جنسِ زن حرمت قائل شدیم
نگفتیم:
"موجوداتِ بی خاصیتی اند این زن ها" (قالالمسلم)
برای قابلیت هاشون
استعداد هاشون
ارزش قائل شدیم
حمایت کردیم
سختی کشیدیم
از خودمون گذشتیم
ایثار کردیم
از زمانِ آسایشمون گرفته تا اعتبارِ شغلی مون
همه چی رو فدا کردیم تا یه زن رشد کنه
ولی گویا "زن" اون چیزی رو دوست داره که "مرد"های مقابل ما انجام دادند
مردهایی که از زنشون و بقیه ی زنها بهره کشی کردند تا خودشون آسوده تر باشند
هم عزیزتر شدند و هم ...
و هم لااقل آسوده تر زیستند
لااقل بهره کشی کردند، مثل ما همه چی رو نباختند
مردهایی که از زن یه کُلفت ساختند تا راحت تر زندگی کنند
حتی در نگاه زن و بچه شون هم عزیز تر شدند
آقامون خیلی "مَرد"ه
ما که هر کاری کردیم وضیفه مون بود انگار
اصلا کاری نکردیم که
همه کاری رو خودشون کردند
خوش به حال مردهایی که یه عمر هم لعنتشون کردیم و هم خنده شون کردیم
غبطه می خورم به حالِ مردی که یه بار توی تلوزیون می گفت:
من دانشجوی کامپیوترم و روی لینوکس کار می کنم و با دختری در دانشگاه شهید بهشتی آشنا شدم که دانشجوی نمونه ی رشته ی بیوشیمی بود و به خاطر من درس را گذاشت کنار و با من ازدواج کرد و من همه ی موفقیت هام رو مدیون او هستم
مرد یعنی این
هم بهره کشی کرده و هم خونه که میره با آغوش باز ازش استقبال میشه
بهش نمیگن:
ما خودمون همه کاری کردیم
ما هم مثل بقیه مثل خر کار کردیم
نکنه فکر کنی تو خودت رو فدای ما کردی و ما به وظیفه مون عمل نکردیم
آخه الاغ
اگر جنابعالی توی خونه مثل بقیه ی زنها هستی و کسی خودش رو برای شما هزینه نکرده...!!!
پس رشد و پیشرفتی که کردی از کجا اومده؟
چرا بقیه ی زنها مثل علیاحضرت نتونستند وارد جامعه بشن و توی خونه موندند؟
می دونی چیه
تقصیرِ من نیست
مقصر خداست
آره، خدا مقصره
منو جوری آفریده که کلّاً جنسِ من خریدار نداشته باشه
هرچی که دارم کسی خریدارش نیست
چه ذاتی و چه اکتسابی
کسی براش ارزش قائل نیست
خودت رو نگاه کن
همین خودت رو
من یهو شاعر شدم
تو خودت چقدر براش تره خورد کردی؟
الان توی اتاق خوابم چند تا تابلو هست از غزل و دو بیتی و ...
فقط خودم نگاهم می افته به ابیاتش و لذت می برم،
کسی اصلا سالی یه بار هم بهش نگاه نمی کنه
خودِ تو،
چه غزلِ عاشقانه بِگم برات، چه نَگم
نه سودی می بری و نه ضرری می کنی
البته یه زحمت افتاده گردنت که الهی بمیرم برات:
باید توی هفت تا سوراخ شعرهای مزاحم منو قایم کنی
البته به قول خودت کدوم دختریه که از عاشقانه های زیبا در مورد خودش بدش بیاد
شاعر انرژی دریافت می کنه و شعر می گه
و با شعر گفتنش دوباره انرژی آزاد می کنه
وقتی انرژیِ آزاد شده ی شاعر هدر بره و کسی دریافت نکنه، چی میشه؟
بیخیال، الان جای این بحث نیست؛ داشتم می گفتم:
طرف رفته فنی حرفه ای یه مهارت بلد شده، مثلا ...
چه می دونم
کار با دستگاه CNC
مثلاً تراشکاری
گلدوزی
آرایشگری
داره کرور کرور باهاش پول در میاره
اون وقت منِ بینوا سالها درس خوندم
هنر ارتباط با نسل جوان و هنر آموزش سخت ترین مباحث علمی و ریاضی را کسب کردم
به نظرت هنرِ من چقدر می ارزه؟
سه تومن
سه میلیون تومن
در ماه
یه چای بریزِ بانک دو برابرِ من حقوق می گیره
گفتم که
هرچی خدا در ذات ما گذاشت (مثل زن دوستی و فداکاری و...)
و هرچی خودمون کسب کردیم (مثل هنر یاد دادن و شعر گفتن و...)
کسی خریدارش نبود