قلب و روح و وجودت رو دوست دارم
شاهدِ اون هم لحظه هایی از شبانه روزه که پُر میشم از تو:
اسمت میاد روی لبم
غصه ی نبودنت میاد توی دلم
تصویری محو از لبخندت میاد جلوی چِشام
و همه ی وجودم پر میشه از رویای خواستنِ تو
تو یه آدم معمولی هستی
مثل همه ی آدما
ولی قلب و وجودِ تو خواهش و آرامشِ منه
برای من غیر معمولی ترین مخلوقِ خدا هستی
آدما به خاطرِ فطرت و آفرینشی که دارند،
ذاتاً دوست دارند یکیو ستایش کنند، یکیو نیایش کنند
یکی رو بپرستند
یکی که توی قلب و روحِ اونا یگانه باشه
تو یگانه ی منی
حضرتِ پیامبر فرموده اند:
لَو کانَ العقلُ رَجُلاً لکانَ الحَسَن
یعنی
اگر عقل را به صورتِ مردی تصور کنیم، اون مرد حسن بن علی خواهد بود
امام حسن علیه السلام عقلِ مجسّم و منطقِ خالصه
همونطور که امام حسین علیه السلام عشق و عاطفه و احساسِ مطلقه
حسین(ع) مظهرِ عشقه و حسن(ع) مظهرِ عقله
ما وقتی می ریم مکه در مقابل یه مکان و یه چار دیواری تعظیم می کنیم
توی قلب و دلمون خدای نادیده و یگانه رو می پرستیم ولی اون سنگها برامون مقدس هستند
تو
برای من
همون طور "مقدّس" هستی
مریم جون
تو تقدیس شده ی قلبِ منی
تو ستایش شده ی همه ی وجودمی
هر روز در مقابلِ تو می ایستم و
اگر عشق به صورتِ یه زن تصّور بشه
اون زن تویی
عشق
خودِ عشق
مفهومِ عشق که یه مفهومِ انتزاعیه رو اگر به صورتِ یه زن تصوّر کنیم، اون زن تویی
باورِ من اینه
نه این که بگم من عاشقتم، نه
اساساً "عشق" یعنی طُ
تو
تصویر عشق، توی آیینه ی دلِ من تویی
مفهومِ عشق، توی قلب و روح من تویی
حالا یکیو پیدا کن که
یکیو پیدا کن که
که...
بیخیال
بزار بگم؛
یکیو پیدا کن که عمقِ حرفهایی که زدم رو بفهمه
با همه ی وجودش لمس کنه
وقتی خوند فقط به جمله ی "جالب بود"، "عالی بود"، "چقدر عشق یه جا" نَرَسه
وقتی یکی توی یه مسابقه ی جهانی پیروز میشه هوادرهاش خوشحال میشن
هورا می کشند
داد می زنند
شادی می کنند
ولی یکی هست که با همه ی وجودش حسِ پیروزی می کنه
وقتی خدا جونِ یکیو می گیره، اونایی که دوستش دارند عزادار میشن
جیغ می زنند، گریه می کنند
مشکی می پوشند
غذا نمی خورند
شادی نمی کنند
ولی یکی هست که انگار خودش مرده
انگار نه
یکی هست که خودش مُرده
یکیو می خوام که حرفهام
حرفهای او باشه
زبونم
احساسم
قلبم
زبون و احساس و قلبِ او باشه
پیداش می کنی؟
اون آدم رو می گم
یا خودت رو گم کردی؟