خواهر یعنی عشق، عشق یعنی خواهر

برای خواهرم مریم، همه ی وجودم نثار خوبی و پاکی و صفا و مهربانی ات،

خواهر یعنی عشق، عشق یعنی خواهر

برای خواهرم مریم، همه ی وجودم نثار خوبی و پاکی و صفا و مهربانی ات،

خواهر یعنی عشق، عشق یعنی خواهر

خواهر (خواهَر) از ریشه «خواه» است یعنی آنکه خواهان خانواده و آسایش آن است. خواه + ــَر یا ــار در اوستا خواهر به صورت خْـوَنــگْـهَر آمده است.


بَرادر نیز در اصل بَرا + در است. یعنی کسی که برای ما کار انجام می دهد. یعنی کار انجام دهنده برای ما و برای آسایش ما.


خواهر جونم، تو شکوه باورِ هر لحظه ی منی، از این که هستی جاودانه گونه ازت ممنونم
خواهرِ عزیزم، تو بهترین خواهر دنیایی، تو ماه زمینی زندگانی ام و بزرگترین هدیه ی خدایی

خواهَر=خواه (مصدر خواستن) + پسوندِ "اَر" (نسبت،وابستگی و...) فارسی اَوِستایی!
آن که خواهان خانه و خانواده است،خاطر خواه و خواستار خانواده،مَدَدکار و یاریگر خانه و خانواده

آخرین مطالب
۰۵
اسفند ۹۸

 

میگن خانوما ناز دارند

نازشونَم می خریم

افتخار هم می کنیم به این کارِمون

چه داد و ستدی پر سود تر از خریدن نازِ تو خواهرِ گُلَم

ارزشِ داشتنِ قلبِ تو جونِ منه نه نازخریدنِ من

 

دیروز که کارم غلط بود و یه اتفاق بود و شرمنده ام که نگرانت کردم و جوابت رو ندادم (هرچند دروغِت نگم، یه کم دلم خنک شد که منتظر بودی چون من خیییییییلی وقت ها منتظرتم و تو حتی متوجه نمی شی چون من چیزی نمی گم)

 

ولی امروز راستش من برای اولین و آخرین بار خواستم کمی توقع کنم برات و بگم بهت که چقدر رنج می برم که تو مالِ بقیه ای و هیچیِ تو به من نمی رسه

چقدر حرصم می گیره که حتی یه مهمون هم می تونه منو محدود کنه

خواستم بهت بفهمونم که چقدر دوستت دارم و حواسم بهت هست

خواستم بفهمی که وقتی نیستی و نمیایی تا تو رو حس کنم همه ی احساسم به هم می ریزه

خواستم توجه کنی به اینکه اونی که پشت خطه نه مهمون می فهمه و نه هیچی فقط تو رو می فهمه و بس

خواستم بگم بهت که اگر به جای تو بودم اینقدر نسبت به داداشم بی مهر نبودم

 

ولی به جاش

به جاش دلت رو شکستم و اشکت رو در آوردم

به جاش یه ایده توی ذهن و قلبت کاشتم که: (داداشم منو برای خودش می خواد که به آرامش برسه)

هرچند اون ایده مثل یه ویروس سریع از بین رفت و رشد نکرد ولی مهم اینه که اون ویروس به وجود اومد پس دوباره هم می تونه به وجود بیاد

 

تو گفتی که تو رو درک نمی کنم

گفتی کارت اشتباه نبوده

گفتی شرایطت خیلی سخته

گفتی با  محدویت هات مبارزه می کنی تا سرِ پا بمونی

 

قبول خواهرم

تو رو درک نمی کنم

چون زن نیستم

ولی یه چیر رو توجه کن

تو هم منو درک نمی کنی

و نمی فهمی نبودنت چی بر سر من میاره

من چی ام الان؟

داداشت؟

هه

من هیچیِ تو نیستم

فقط یه صدا هستم

یه هویت مجازی

اینا منو می سوزونه

شک نکن که تو هم منو درک نمی کنی

پس بدون که اونقدر که تو شرایطت سخته منم سخته

بپذیر که بعدِ دوسال دلم بخواد کمی توقع کنم و قهر کنم

و انتظار داشته باشم خواهرم باجم رو خونه ببره

ولی یهو می بینم نه تنها قرار نیست کسی بگه "تو راست میگی"

بلکه حرفای من و کردارِ من میشه بذرِ یه تفکر در باورِ خواهرِ عزیز تر از جانِ من:

(تو منو برای آرامش خودت می خوای

مثل همه، این قانون دنیاست)

یه پُتک روی سرِ من

 

حالا خودمونیم 

دلت اومد؟

دلت؟

اومد؟

بگی من تو رو برای خودم می خوام؟

نمی دونم باید چی بگم

شاید دلت از یکی دیگه پر بود و سرِ من خالی کردی

ای کاش اینجور بود

ای کاش من مثل همیشه سنگ صبورت باشم و بیایی ناراحتی هات رو سر من خالی کنی

ولی خودم باعث ناراحتیت نشم

 

بماند

ولی 

ولی امروز رو همیشه یادمه

درس عبرتی شد برام که بیشتر هواتو داشته باشم

 

یه جمله

یه جمله و تمام؛

 

من

همه ی 

دنیا رو

فقط و فقط

برای تو می خوام و بس

 

 

بزاز یه جمله دیگه هم بگم

دلم نمیاد نگم:

عشقِ به تو منو بیشتر از قبل عاشقِ خدا کرده

خدایی که تو رو به من داد

خدایی که چقدر قشنگ دو تا قلب رو مثل تار و پود به هم می بافه

 

 

توی دنیا فقط یه نفر بود که از من نرنجیده بود

اونم امروز ناخواسته رنجوندمش

و دستم ازش کوتاهه

هر چند اتفاقی که افتاد دیگه افتاده

باور کن امروز خیلی حالم خرابه

 

 

 

 

 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۲/۰۵
رضا آباد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی