خواهر یعنی عشق، عشق یعنی خواهر

برای خواهرم مریم، همه ی وجودم نثار خوبی و پاکی و صفا و مهربانی ات،

خواهر یعنی عشق، عشق یعنی خواهر

برای خواهرم مریم، همه ی وجودم نثار خوبی و پاکی و صفا و مهربانی ات،

خواهر یعنی عشق، عشق یعنی خواهر

خواهر (خواهَر) از ریشه «خواه» است یعنی آنکه خواهان خانواده و آسایش آن است. خواه + ــَر یا ــار در اوستا خواهر به صورت خْـوَنــگْـهَر آمده است.


بَرادر نیز در اصل بَرا + در است. یعنی کسی که برای ما کار انجام می دهد. یعنی کار انجام دهنده برای ما و برای آسایش ما.


خواهر جونم، تو شکوه باورِ هر لحظه ی منی، از این که هستی جاودانه گونه ازت ممنونم
خواهرِ عزیزم، تو بهترین خواهر دنیایی، تو ماه زمینی زندگانی ام و بزرگترین هدیه ی خدایی

خواهَر=خواه (مصدر خواستن) + پسوندِ "اَر" (نسبت،وابستگی و...) فارسی اَوِستایی!
آن که خواهان خانه و خانواده است،خاطر خواه و خواستار خانواده،مَدَدکار و یاریگر خانه و خانواده

آخرین مطالب
۰۳
اسفند ۹۸

 

آره

کَمَمِه

اصلاً راضیم نمی کنه

راضی نیستم

توی این یه مورد واقعاً راضی نیستم

 

به قولِ علیرضا عصار؛ 

گفته بودم راضی ام، خُب حرفَمو پس می گیرم

 

هِه

خانوم خانوما می گَن:

"امروز بهت پیام دادم که بِدونی که به یادتم"

خسته نباشی مریم جان

دستت درد نکنه که به یادمی

ای وای اگر تو یاد من نباشی کی به یاد من باشه

اصلا بیا "یادم تو را فراموش" بازی کنیم

 

پیام دادی که من بدونم که تو به یادِ منی؟

یعنی من باید بهم ثابت بشه که تو به یاد منی؟

یا خداااااااا

کجای قصه ای مریم؟

نه واقعاً

کجای داستان گیر کردی؟

وقتی یادِ من می کنی ذوق زده میشی و پیام می دی؟

اون وقت من؟!

من

من که مدام ذهن و قلب و روح و حتی جسمم (چشمم زبونم مغزم ...) درگیرِ توئه

((و نمی تونم بهت پیام بدم و فقط می تونم منتظرِ پیام دادنِ تو باشم))

چه جوری باید ذوق زدگیم رو نشون بدم؟؟!!

 

چقدر جالبه

ما ایرونی ها تصویر فرهنگ و زندگی مون توی سینمامونه

پژمان بازغی (توی سینمایی ناهید) وقتی ساره بیات  بهش گفت: "چند روز که نمی بینمت دلم برات تنگ میشه" با اعتراض گفت "چند روز منو نمی بینی تازه دلت برای من تنگ میشه؟؟ من وقتی تو از اینجا پاتو می زاری بیرون قاطی می کنم"

 

شما خانوما جنسِ تون همینه

بی مهر هستید

سنگین دل اید

باید یه شاعر پیدا بشه معشوقش رو اینجور توصیف کنه:

سنگین دل و سیمین بدن...

 

به قول حافط "رسم عاشق کشی و شیوه ی شهرآشوبی" برازنده ی خودِ شماهاست

 

منِ بینوا اینجا، دور از تو 

چشمم گوششم ذهنم زبانم و همه ی وجودم مدام درگیرِ توئه

اون وقت تو یاد من می کنی، تازه ذوق هم می کنی و به رخ من هم می کشی؟

نه واقعاً یه کم فکرش کن

نمی خواد توضیح بدی و توجیح کنی

 

شما خانوم ها در بسترِ تاریخ دچارِ یه اشتباه استراتژیک شدید

وقتی یه مرد دلش رو برای شما می بازه شما به خودتون می گیرید

فکر می کنید عاشق چشم و ابروی شما شده

نه عزیزم

اون دلباختگی مربوط میشه به قلبش نه شما و تیپ و اخلاق و قیافه و شخصیت تون

روح و قلبِ اون مرد از شما در وجودِ خودش یه خدا ساخته و مشغول پرستش اون خداست

اون خدایی که همیشه خدای قلب اونه ولی...

ولی ممکنه همیشه اون خدا، شما نباشید

 

مریم جان

خواهرم

کسی که برات می میره براش تب کن لااقل

کسی که داره با تو زندگی می کنه دستِ کم، کمی براش زندگی کن

 

کَمَمِه

برام کافی نیست فقط به یادم باشی

فکر نکنی دوست دارم درگیریِ ذهنیِ تو باشم ها 

نه

دوست ندارم  مدام درگیر من باشی

ولی دوست دارم 

دوست دارم فقط یه سرگرمی برای اوقات فراغتت نباشم

فقط یه گوش برای شنیدن درد دل هات نباشم

دوست دارم وقتی حرفی می زنم یادت نره

مثلا یه بار گفتمت "اگر سه میلیارد تومن داشتم اگه گفتی چکارش می کردم"

ولی تو هیچ وقت جواب این سوال برات مهم نبود 

دوست دارم به جای اینکه یادم کنی یه جریان سیال توی ذهن و فکر و روحت باشم

همون جوری که تو برای من هستی

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۲/۰۳
رضا آباد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی