خانوما دو دسته اند
دسته ی اول "سر" اند، دسته ی دوم "همسر" اند؛ خخخخخخخخ
شوخی کردم، ولی از یه نظر واقعاً می شه به دو دسته تقسیمشون کرد
دسته ی اول اینجورند که وقتی مردشون بهشون میگه "الان هوس کوفته برنجی های خواهرم رو کردم" ... میگن تو حق نداری از دست پخت خواهرت خوشت بیاد، تو باید کوفته برنجی های منو دوست داشته باشی و باهاش قهر می کنند و دیگه براش غذا درست نمی کنند، لااقل تا مدتی
دسته ی دوم خانومایی اند که وقتی مردشون بهشون میگه "الان هوس کوفته برنجی های خواهرم رو کردم" ... سکوت می کنند و می گردند دنبال جواب این سوال که "کوفته برنجیای خواهرش مگه چه رنگیه، چه شکلیه، چه مزه ایه؟" و به خودشون میگن "او حق نداره از دست پخت خواهرش بیشتر از دست پخت من خوشش بیاد" و تا وقتی که نتونن نظر همسرشون رو عوض کنند با خودشون قهرند
بعضی مردها عاشقِ کوفته برنجیای خوش مزه میشن
ولی بعضی مردها هم هستند که عاشقِ اونی میشن که کوفته برنجیاش حرف نداره
البته اینو همه ی خانوما نمی دونند و نمی تونند این دو دسته رو از هم تشخیص بدند
بعضی آقایون عاشقِ صورت زیبا می شن
ولی بعضی از آقایون هم هستند که عاشقِ صورتی می شن که سیرت اش زیباست
چرا کسی که کیلومترها ازت فاصله داره و نمی بینیش و قرار هم
نیست باهاش محشور باشی، چشم های تو رو از دیدنِ زیبایی های زیبارویانِ عالَم بی
نیاز می کنه؟؟
چون چشمهای تو توی سرت نیست، توی دلته
بعضیا شیفته ی آش رشته ی لذیذ اند
ولی بعضیا عاشقِ آشپزی اند که آش رشته هاش حرف نداره
این همون عشق کودکانه است، درسته
مردها یه جورایی بچه اند
بعضی بچه ها کشته مرده ی خوراکی های خوشمزه اند
بعضی بچه ها هم پدری رو دوست دارند که خواکی های خوشمزه بخره
کوفته برنجی های خواهرم، عین حرفهاش به دل می شینه
ای کاش ...