عشق های بیمار گونه
گاهی عشقی نه تنها پیراسته و کامل نیست، بلکه بیمار است
گاهی محبتی به جای اینکه آرامش بخش باشد، آزاردهنده است
گاهی باید عشقی نابود شود، گاهی باید اصلاح شود
عشق بین همسران، در طول سالهای زندگی، ممکن است به دلایل متعددی،کم یا زیاد شود. گاهی اوقات عشقی که بین زن و شوهر وجود دارد، عشقی بیمارگونه است! یعنی شاید در نگاه اول، عاشقانه به نظر برسد ولی مشکلات متعددی را بر سر راه زوجین قرار میدهد. این نوع عشقها، عشقهای بیمارگونه و غیر سالم هستند که در دراز مدت، بر روحیه همسران و نیز بر روابط زناشویی شان، تأثیر گذار است.
در اینجا انواع مختلفی از عشق بیمارگونه را معرفی میکنیم و به ارائه
ی راهکارهایی برای درمان هریک آن ها می پردازیم:
1. توهم
عاشقی ( اروتومانیا)
دوست داشته شدن
عالی است. هیچ کس از اینکه مورد پذیرش، تائید و علاقه یک نفر قرار بگیرد بدش نمیآید.
اما واقعیت این است که بسیاری از ما نمیتوانیم هر روز و هر لحظه انتظار چنین چیزی
را داشته باشیم. طرف دیگر رابطه حق دارد که گاهی اصلا حوصله نداشته باشد و ابراز
علاقه نشان ندهد. اصلا ممکن است هیچ رابطه یا موقعیت عاشقانهای وجود نداشته باشد.
اما کسی که توهم عاشقی دارد تصور میکند که یک نفر او را هر لحظه و عمیقا دوست
دارد. کسی که توهم عاشقی دارد دائما احساس میکند دیگری در حال تله پاتی، فرستادن
یک پیام رمزآلود و خاص و رفتارهای عاشقانه است. او دائما در حال تفسیر رفتارهاست و
تلاش میکند از هر چیزی برداشتی عاشقانه داشته باشد.
در مواردی فرد ممکن است اصلا در رابطه با کسی نباشد
اما هر رفتار و عملکرد خاصی از کسی که شخصا دوستش دارد را به نفع عشق و علاقه به
خودش تفسیر میکند. توهم عاشقی طیف وسیعی از رفتارهای متوهمانه است.
یکی از این موارد احساس عشق و عاشقی با کسی است که
در طبقه اجتماعی و فکری او نیست، برخی از افراد علاقه شدیدی به یک ستاره سینما یا
فوتبال پیدا میکنند و سعی میکنند از طریق تله پاتی رابطه ایجاد کنند و یا هر
پیامی که در رسانهها میخوانند را برای خودشان تفسیر میکنند.
در توهم عاشقی فرد فکر میکند یک نفر به شدت به او
علاقمند است و میخواهد این پیام را به او برساند.
اگر شما با فردی در رابطه هستید که دچار چنین توهمی
است حتما از روحیه و عادت کنترل او با خبر هستید. او دائما احساسات شما را کنترل
میکند و از آنها به نفع خودش بهره میبرد و اصلا باور نمیکند که رفتار شما میتواند
معنی دیگری نیز داشته باشد. همه تلاش او این است که ارتباط شما را با دنیای
اطرافتان قطع کند.
علاوه بر این او چنین انتظار مشابهی از شما دارد. او
توقع دارد شما هم دقیقا همه چیز را معنیدار ببینید و به همین ترتیب عمل
کنید.توهم عاشقی یک توهم موقتی نیست. علاقه خاص و شدید این افراد به یک شخصیت
معروف میتواند سالیان دراز ادامه پیدا کند. این افراد حاضر به پذیرش مشکل در خود
نیستند، بسیار کنترلگر و پرخاشگرند و فرد مقابل را در معرض خطر قرار میدهند.
2. عشق ایثارگرانه
رابطه ای که در
آن، فرد بیش از آنچه به دست می آورد، از خود مایه می گذارد. تا جایی که گاهی احساس
می کنند این رابطه به کلی یک طرفه شده است! رابطه یک طرفه ای که در آن، یک نفر با از خود گذشتگی، مدام در تلاش جلب رضایت
و برآورده ساختن نیازهای فرد دیگر است. این افراد پس از مدتی، دیگر آن شور و نشاط
عاشقانه ی اولیه را نخواهند داشت زیرا از نشاط درونی خود، غافل شده اند.
توصیه روانشناسان به این افراد این است که به خارج از چهارچوب عشقی خود نیز نگاهی بیندازند و به جستجوی چیزهایی غیر ازین نوع عشق ، برای لذت بردن بپردازند. بدانید که غیر از همسرتان، دوستان و اقوامی نیز وجود دارند و باید زمانی را به انجام فعالیت های مورد علاقه خودتان و معاشرت با افرادی که دوست دارید اختصاص دهید و بد نیست که گاهی این معاشرت ها و فعالیت ها، بدون حضور همسرتان، ولی البته با آگاهی و رضایت او، باشد. به این ترتیب با ارزش نهادن به خود، رابطه عاشقانه شما نیز تقویت می شود!
از کارهای ساده ولی بسیار تأثیر گذاری مانند آراستن خود، رنگ کردن مو و… که هم باعث تقویت روحیه خودتان می شود و هم همسرتان را به نشاط می آورد دریغ نکنید. این امر ربطی هم به جنسیت ندارد!
امام باقر(ع) می فرمایند: سزاوار نیست زنان، آراستن خود را [برای همسرانشان]، تعطیل کنند هرچند به آویختن گردنبندی باشد.
امام رضا(ع) نیز درباره مردان می فرمایند: خضاب و خودآرایی مردان مایه افزایش عفت و پاکدامنی زنان است. [چنانکه برخی] زنان، عفت را بدلیل ناآراستگی همسرانشان ترک کردند
2. عشق وسواس گونه-1
علاقه شدید عاطفی و تمایل
برای با هم بودن و ابراز علاقه در ابتدای هر رابطهای طبیعی است اما این چیزی نیست
که بخواهد در یک رابطه طولانی دوام پیدا کند.
شور
عشق به مرور زمان کمتر میشود و با احساسات و تجربههای روزمره در میآمیزد. در
رابطه طبیعی شما متعهد هستید و به نیازهای یکدیگر توجه میکنید؛ یکی از خواستههای
مهم و اساسی هر آدمی احترام به حریم خصوصی است.
اما
متأسفانه کسی که اختلال وسواس در عاشقی دارد دائما در شور و حال اولیه است او
رابطه را مجموعهای از احساس دوست داشتن، مشکلات روزمره، خستگی، اختلاف نظر و بیحوصلگی
نمیداند و برداشت او از هر نوع کم توجهی بخاطر خستگی و فشار روزانه یا بیحوصلگی
فقط نفرت و بیعلاقگی است. چنین افرادی به خود و شریک زندگیشان آسیب میزنند،
تهدید به خودکشی میکنند و واقعیت زندگی را همانگونه که هست نمیپذیرند.
آنها
شکاک هستند و تمایل زیادی به کنترل قربانی خود دارند. تمرکز اصلی آنها بر احساس
عاشقی است و برای هیچ چیز دیگری ارزش قائل نیستند. اگرچه این اختلال هنوز به عنوان
یکی از اختلالات روانی دسته بندی و معرفی نشده است اما برخی از روانشناسان
معتقدند بخاطر ماهیت ویرانگر این احساسات این رفتارها ناشی از اختلال روانی است.
3. عشق وسواس گونه-2
به نوعی از عشق گفته می شود که در آن،
عاشق می خواهد تمام اوقات خود را با معشوقش بگذراند . این افراد حتی وقتی هم که
ازدواج می کنند و حتی پس از گذشت سال ها، همچنان نگران رابطه و زندگی زناشویی خود
هستند بدون اینکه مورد عجیب یا مشکوکی رخ داده باشد! طبیعی است که زندگی در کنار
چنین همسری با این حد از وسواس و نگرانی درباره ی رابطه زناشویی، اول از همه شریک
زندگی اش را ناراحت میکند و اتفاقاً همین نگرانیهای بیمورد، باعث دلزدگی همسرش میشود.
اخیراً خانمی که برای مشاوره مراجعه کرده بود بیان میکرد که همسرش از وی خسته شده است و با اینکه او تمام تلاشش را میکند که عشقشان مثل سابق باشد ولی موفق نبوده است. پس از بررسیها معلوم شد که این خانم دچار عشق وسواسی است و درواقع آنقدر همسرش را تحت فشار این حالات خود قرار داده است که او را خسته کرده!
توصیه ما به این خانم و کسانی مانند ایشان این است که متوجه شوند برای حفظ همسر و زندگی مشترک باید دست از نگرانی برداشته و زمانی برای تنفس به معشوق خود بدهند. به یاد داشته باشید که حتی شیرین ترین ها هم می توانند به مرز «بیش از حد» برسند و دیگر شیرین به نظر نیایند. اگر احساس ناامنی در شما بسیار شدید است، بدون معطلی با یک متخصص مشورت کنید و رابطه خود را بهبود بخشید.
اگر عاشق احساساتی هستید، برای زنده نگهداشتن عشق خود بهتراست قرار ملاقات های عاشقانه و دو نفری بگذارید، برای تعطیلات آخر هفته برنامه ای ترتیب دهید و تعطیلات را با یکدیگر سپری کنید و نگذارید که عشق رومانتیک شما دچار روزمرگی شود . و تلاش بسیار کنید که چیزهایی مهمتر از مسائل مادی و ظاهری، در معشوقتان بیابید و به چیزهایی دل بسپارید که به اصطلاح به یک تب بند نباشند!
3. عشق بازیگرانه
بعضی افراد هستند که عاشق ناز کردن و به دست آوردن دل معشوق هستند. برای آنها تعقیب و گریز ابتدای
یک رابطه بسیار جذاب تر از ادامه دادن متعهدانه ی آن است. تا جایی که اگر رابطه شان
،طولانی مدت شود، به سرعت خسته می شوند و به دنبال عشق جدید می گردند! این افراد
دوست دارند طالب بمانند و معشوقشان مدام از آنها بگریزد و ازین بازی لذت بسیار می
برند. لذا به محض اینکه ببینند معشوق نیز به آنها علاقمند شده است از او دلسرد شده
و او را رها می کنند . متأسفانه در مشاوره ها، با دخترانی که در دام عشق بازیگرانه
برخی مردان افتاده اند، بسیار برخورد داشته ام.
آنچه مهم است این است که معشوق های این چنین عاشقانی، باید بدانند که عدم جذابیت یا بی عرضگی آنان در حفظ عشق، دلیل این رهاشدن نبوده است و ازین بابت نگران نباشند .
و اما درباره این دسته از عاشقان ، توصیه میشود که اگر چنین دل بازیگری دارید، سعی کنید با توسل و دعا وسوسه را از قلب و ذهن خود دور کنید و به جای این که در جایی خارج از رابطه فعلی خود به دنبال هیجان باشید، بکوشید که آن را در همین رابطه ایجاد کنید و درین مسیر از کمک مشاورانی متعهد، بهره بگیرید.
4. عشق احساساتی
عاشقان احساساتی، عاشق «عاشق بودن»
هستند! برای آنها صِرف عاشق شدن مهم است لذا آنها خیلی زود به جذابیت های ظاهری دیگران
(مثل زیبایی، ثروت و…) دل می بندند و البته با از بین رفتن این ظواهر جذاب نیز به همان سرعتِ
عاشق شدنشان، فارغ میشوند!
روانشناسان به این افراد توصیه می کنند که به خاطر داشته باشند عشق واقعی نباید با کم شدن موی سر معشوق یا ورشکستگی پدرش، یا حتی بروز جراحتی در چهره اش، رو به نقصان بگذارد . اگر چنین عاشقی هستید، برای زنده نگهداشتن عشق خود بهتراست قرار ملاقات های عاشقانه و دو نفری بگذارید، برای تعطیلات آخر هفته برنامه ای ترتیب دهید و تعطیلات را با یکدیگر سپری کنید و نگذارید که عشق رومانتیک شما دچار روزمرگی شود . و تلاش بسیار کنید که چیزهایی مهمتر از مسائل مادی و ظاهری، در معشوقتان بیابید و به چیزهایی دل بسپارید که به اصطلاح به یک تب بند نباشند!
5. عشق رفیقانه
در این نوع از عشق، فرد به دلیل
ویژگیهایی که در شرایط مختلف از معشوقش دیده است، به او دل می بندد. چنین رابطه ای
مبتنی بر شناخت و به گونه ای محترمانه و توأم با محبت است . که غالباً پس از مدتی
، کم کم سر و کله عشق در آن پیدا می شود. چنین روابطی ممکن است بسیار کند پیشروی
کنند، اما بسیار مستحکم هستند. نکته مهمی که لازم است گفته شود این است که نباید
فراموش کنید رفاقت و تفاهم در زندگی مشترک ، بااینکه لازم است ولی کافی نیست و
زوجین علاوه بر این نوع رفاقت و دوستی، باید گاهی اوقات با جرقه هایی از احساسات و
تمایلات، آن را زیباتر و هیجان انگیزتر کنند.
7.حس ترحم
احساس گناه ممکن است انگیزه عجیبی برای شکل گیری یک عشق به نظر برسد، شما به خود میگویید که این احساس همان عشق واقعى است در حالی که چیزی جز همدردی یا در منتهی درجه آن «حس ترحم» نیست.
8.اختلال دلبستگی
معمولا افرادی از این اختلال رنج میبرند که در کودکی
ارتباط عاطفی سالمی با مراقبان خود نداشتهاند. در شکل سالم دلبستگی نیازهای کودک
توسط اولین مراقبانش برآورده میشود، تغذیه، مراقبت از سلامت جسمی کودک، تماس
جسمی، برقراری ارتباط چشمی، به آغوش کشیدن و لبخند زدن نیازهای اولیه کودک تازه
متولد شده است که باید توسط والدین برآورده شود.
اگر کودکی مورد بیتوجهی و آزارقرار بگیرد یا به هر دلیلی در
سالهای اول پس از تولد از والدین جدا شود و مراقبانش دائما تغییر کند احساس امنیت
نخواهد کرد و همه تجربههای خوب دلبستگی را از دست خواهد داد. در این شرایط احتمال
اینکه او در بزرگسالی دچار اختلال دلبستگی شود بسیار زیاد است. در رابطه عاشقانه و
عاطفی این افراد به دو شیوه عمل میکنند.
آنها یا از هر رابطه نزدیکی اجتناب میکنند و یا در خواست زیادی
برای یک ارتباط عاطفی شدید دارند. گروه اول ترس شدیدی از صمیمیت دارند و احساس بیاعتمادی
و خشم و ناراحتی میکنند. گروه دوم نیز اغلب درگیر احساس حسادت، شکاکیت و مالکیت
هستند و با مراقبت و توجه شدید به شریک خود آزار میرسانند.
9.اختلال ارتباط OCD
این اختلال ناشی از یک ترس شدید و
عمیق است که فرد قادر به خنثی کردن آن به شیوههای معمول نیست. OCD میتواند اختلال ترس و وسواس از میکروب، بلندی، کثیفی یا تمیزی
یا هر چیز دیگری باشد. این اختلال وسواس شدید همراه با ترس در رابطه نیز هست.
فرد دچار اضطراب دائما از خودش میپرسد: آیا او
دوستم دارد؟ آیا من در رابطه درستی هستم؟ آیا او مرا ترک میکند؟ آیا به من خیانت
میکند؟ آیا او مریض است؟ کسی که دائما به دنبال تائید علاقه شماست و همیشه این
پرسش را مطرح میکند که «آیا دوستم داری یا نه؟» و اگر او هرگز علاقه شما را باور
نمیکند، نسبت به ادامه رابطه وحشت دارد و دوست داشتن را نمیپذیرد به اختلال OCD دچار است.
به احتمال زیاد اکنون برایتان تشخیص عشق واقعی و عشق
بیمارگونه آسانتر شده است. کسی که شما را تحت فشار علاقه خود قرار میدهد، سعی میکند
شما را به بهانه عشق کنترل کند، شک و ترسهایش را به حساب علاقه میگذارد، از شما
انتظار دارد همیشه در حال و هوای عاشقی باشید، به حریم خصوصی تان احترام نمیگذارد،
خودش را صاحب و مالک شما میداند و دائما به دنبال تائید شماست یک عاشق واقعی نیست.
بدون شک در یک رابطه عاشقانه ناسالم شما از تنها
چیزی که اصلا لذت نمیبرید همان چیزهایی است که به اسم عشق به شما داده میشود.
توهم عاشقی، عشق وسواسی و اختلال OCD و اختلال دلبستگی چهار اختلال روانی در رابطه است که با عشق آتشین و دوست داشتن خالصانه در شروع و مراحل اولیه یک رابطه اشتباه گرفته میشوند. این اختلالها معمولا به شیوه عاشقی رومئو ژولیتی تبلیغ و درخواست میشوند اما واقعیت این است که عشق رومئو و ژولیت و هر رابطهای با تمایلات و احساسات اینچنینی نشانه یک رابطه بیمار است. هرچند که اغلب ما این نوع علاقه شدید را باور کردهایم و رویایش را پرورش دادهایم اما همه ی چیزی که در این روابط جریان دارد توهم و اختلال روانی است.
نتیجه گیری:
احترام به عشق، احترام به فطرت است .
لذا لازم است که فرق عشق سالم و بیمار را بشناسیم تا اتفاقی ناسالم را تعبیر به
عشق نکنیم!