خواهر یعنی عشق، عشق یعنی خواهر

برای خواهرم مریم، همه ی وجودم نثار خوبی و پاکی و صفا و مهربانی ات،

خواهر یعنی عشق، عشق یعنی خواهر

برای خواهرم مریم، همه ی وجودم نثار خوبی و پاکی و صفا و مهربانی ات،

خواهر یعنی عشق، عشق یعنی خواهر

خواهر (خواهَر) از ریشه «خواه» است یعنی آنکه خواهان خانواده و آسایش آن است. خواه + ــَر یا ــار در اوستا خواهر به صورت خْـوَنــگْـهَر آمده است.


بَرادر نیز در اصل بَرا + در است. یعنی کسی که برای ما کار انجام می دهد. یعنی کار انجام دهنده برای ما و برای آسایش ما.


خواهر جونم، تو شکوه باورِ هر لحظه ی منی، از این که هستی جاودانه گونه ازت ممنونم
خواهرِ عزیزم، تو بهترین خواهر دنیایی، تو ماه زمینی زندگانی ام و بزرگترین هدیه ی خدایی

خواهَر=خواه (مصدر خواستن) + پسوندِ "اَر" (نسبت،وابستگی و...) فارسی اَوِستایی!
آن که خواهان خانه و خانواده است،خاطر خواه و خواستار خانواده،مَدَدکار و یاریگر خانه و خانواده

آخرین مطالب

۱۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

۰۴
فروردين ۹۹

 

گندم از گندم بروید، جو ز جو

کسی به ما همسری کردن یاد نداد

کسی جلوی رویمان همسری نکرد که ما ببینیم و یاد بگیریم

یک مشت بیسواد و بی فرهنگ دورمان را احاطه کردند تا بزرگ شدیم

از گونه ی نگون بختِ ما آنهایی که فرار کردند و در غُربت، زندگیِ جدیدی برگزیدند، توانستند بر این برهوتِ بی فرهنگی سامان ببخشند

و آنهایی که در دامانِ خانواده شان نُضج گرفتند فقط توانستند ادامه دهنده ی این زنجیره ی نامبارک باشند

 

تو اما اگر خواهرِ نازنینم توانستی طرحی نو دربیندازی

دلیلش را در خانواده ات جستجو کن

در پدر و مادرت

آنها که جلوی رویت عاشقی کردند، همسری کردند، زندگی کردند، ...

و تو دیدی 

و یاد گرفتی

که چگونه زندگی کنی، چگونه همسری کنی، چگونه عاشقی کنی، ...

 

 

 

می گفت

پدرمادرم دورانی که به سن ازدواج رسیدم وضع مناسبی نداشتند و نتوانستند برای من جهازِ مناسبی تهیه کنند و من در خانواده ی شوهرم سرافراز نشدم

این برای من یک دلشکستگی به بار آورد

دلشکستگی از خانواده ام

ولی پدرمادرم (با همه ی غرورِ مادرزادی که داشتند) مدام پیش من اعتراف می کردند که 

"ما برای تو کم گذاشتیم، نتوانستیم خوشحالت کنیم"

می گفت

همین اعترافشان برایم آرامش بخش بود و باعث می شد در دلم اندوهی نباشد و شرایط را می پذیرفتم و اعتراضی نداشتم و خوشحال بودم

 

ای کاش اگر من

یا تو

یا او

پاشنه ی آشیلی داشته باشیم

که نتوانیم آن را درمان کنیم

(بیشتر منظورم مشکلات اخلاقی است)

به آن اعتراف کنیم و بپذیریم و شرمنده باشیم

تا طرفِ مقابلمان به آرامش برسد

و بداند که ما خودمان هم از موضوع ناراحت و شرمنده ایم

شاید همسرِ بینوایمان بتواند راحت تر مشکلات و نواقصِ ما را بپذیرد

 

کسی که عیبی یا مشکلی دارد یا دردش را درمان می کند

یا باید مدام معترف و شرمنده باشد از آزاری که به اطرافیانش رسانده است

 

 

ای کاش لااقل این ویژگی را از اسلاف خود به ارث برده بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۲۸
رضا آباد
۰۲
فروردين ۹۹

 

سلام

عیدِ نوروزت مبارک

جشنِ باستانیِ بهار بر تو میمون و خجسته باد

چطوری گلِ همیشه بهار

باری اگر از احوالِ ما بپرسی حالمان خوب است جز دوری تو

دیروز مطلبی برایت نوشتم و عید را شادباش گفتم، ولی نفرستادم

بهتر که نفرستادم

کلماتم گویای حالِ خرابم بودند و خواندنش مُصَفّای جانِ نازنینت نبود

بهتر که نفرستادم

حال، بعد از طلوع و غروب خورشید در سال جدید تبریک مرا پذیرا باش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۹ ، ۲۰:۲۳
رضا آباد