خواهر یعنی عشق، عشق یعنی خواهر

برای خواهرم مریم، همه ی وجودم نثار خوبی و پاکی و صفا و مهربانی ات،

خواهر یعنی عشق، عشق یعنی خواهر

برای خواهرم مریم، همه ی وجودم نثار خوبی و پاکی و صفا و مهربانی ات،

خواهر یعنی عشق، عشق یعنی خواهر

خواهر (خواهَر) از ریشه «خواه» است یعنی آنکه خواهان خانواده و آسایش آن است. خواه + ــَر یا ــار در اوستا خواهر به صورت خْـوَنــگْـهَر آمده است.


بَرادر نیز در اصل بَرا + در است. یعنی کسی که برای ما کار انجام می دهد. یعنی کار انجام دهنده برای ما و برای آسایش ما.


خواهر جونم، تو شکوه باورِ هر لحظه ی منی، از این که هستی جاودانه گونه ازت ممنونم
خواهرِ عزیزم، تو بهترین خواهر دنیایی، تو ماه زمینی زندگانی ام و بزرگترین هدیه ی خدایی

خواهَر=خواه (مصدر خواستن) + پسوندِ "اَر" (نسبت،وابستگی و...) فارسی اَوِستایی!
آن که خواهان خانه و خانواده است،خاطر خواه و خواستار خانواده،مَدَدکار و یاریگر خانه و خانواده

آخرین مطالب
۱۲
دی ۹۹

 

سلام

خوبی آبجی کوچیکم؟

مریم خانمم

مریم جونم 

جونِ دلم

نازنین مریمم

خدا کنه سرِحال و شادمان و خوش باشی

سلامی به رنگِ بارون سرد، جوری که نمیدونی چرا برف و تگرگ نمیشه حالا دیگه

دلم بارونیه

بارونی، امّا سرد

هوای دلم هم همونجوره، سرد و یخ زده

نمی دونم چه مرگمه

ولی همینه که هستِ باید تحملش کنم

نه کسی هست که آرومم کنه، نه کاری از دست خودم بر میاد

ولش کم

اومدم مزاحمت بشم یه چیز یادت بدم

می دونم که پیش نمیاد من و تو با خیال راحت دو دقیقه با هم حرف بزنیم و از دلتنگیامون بگیم ، چه برسه به اینکه من بخوام در مورد اطلاعاتی که داره توی سرم سرریز می کنه با تو حرف بزنم

پس همینجا گوش کن

هرچند

هرچند تو هم کم دلمو نشکوندی

چقدر من اینجا توی این صفحه حرف زدم برات و تو یا نخوندی یا اینقدر بد خوندی که انگار نخونده باشی

و یا خودت رو زدی به نخوندن

بماند 

اون چیزی که می خوام یادت بدم اینه:

 

آدما اومدند که زندگی کنند

مرگی در کار نیست

یه بهتره بگم فنایی در کار نیست

اونی که ما بهش می گیم مرگ فقط از دست دادنِ روح و جسمه

ممکنه خنده ات بگیره؛

خُب، ما روح و جسممون رو با مرگ از دست می دیم، دیگه چی می مونه؟؟؟

نفس یا همون "روان"

("ما") یعنی نفسمون، روانِ مون

نه وقت هست که از پایه و عمقی برات بگم و نه این صفحه جای این کاره

فقط خلاصه می گم بهت:

انسان در دو تا دنیا به طور موازی داره زندگی می کنه

زندگی موازی

دنیای موازی

شاید شنیده باشی

انسان سه تا بُعد داره

یه جورایی سه تا وجه داره

سه تا صورت داره

سه تا چهره داره

خخخخخخخخخخ

جسم و روح و روان

روح، البته مال خداست

ما دو تا شخصیت داریم: جسم و روان

سه چهره ی انسان به این شرح هست:

1) چهره ی روحانی که از جنس روح الله هست ( و نفختُ فیهِ من روحی: از روحِ خودم در او دمیدم)

2) چهره مادی و جسمانی که از جنس خاک هست، (عناصر جدول تناوبی)

3) چهره ی نفسانی که همون روانِ انسانه و از جنسِ ......

از جنسِ چیه؟

انرژی

همون که قابل تبدیل شدن به ماده هست (انیشتن کشف کرده گویا)

همون که می تونه فراتر از نور در عالم سیر کنه

از کتاب دکتر چمران یاد گرفتم که نفسِ انسان از جنس انرژی هست

 

وجودِ "جن" جنبه ی مادی داره، درسته از خاک نیست ولی بالاخره مادّه هست مثل انسان

ولی نفسِ انسان از جن هم رقیق تره

گفتم که نفس انسان از حنس انرزیه

شنیدی می گن هاله ی انسانی

همونه

هر کسی یه هاله داره

هاله ای که می گن همون نفس آدمه

مثلا کنار یکی رد می شی، حالت بد میشه

یا اسم یکی رو می شنوی پر از هیجان میشی

 

دیدی خدا می گه: یا ایتها النفس المطئنه ارجعی الی ربک...

نفس اماره - نفس مطمئنه - نفس لوّامه ...

خدا می گه رجوع کن، برگرد

به کی میگه؟

به نفس میگه بر گرد،

روح که از آنِ خداست، نه آلوده میشه نه پست میشه نه هیچی

با شکل گیری جسمِ انسان، روحِ خدا در جسم دمیده میشه و با نابودیی جسم روح بر می گرده پیش خدا

خدا تو قرآنش توی سوره مبارکه ی قدر نمیگه ارواح

می گه روح

تنزل الملائکه و روح

روح، همان روحِ خداست

روح الله

روح خبیس و روح ناپاک و اینا به نظرم اشتباهه

روح آلوده نمی شه

از آنِ خداست، مال ما نیست

یه جورایی ما با روحِ خدا، در این دنیا خداگونه می شویم

گونه ای جدید و منحصر به فرد در عالم مادّه

گونه ای از جنسِ خدا

روحِ ما اینه

پس چیه که می گن " ای تو روحش"

یا می گن روح خبیس

این همون نفسِ انسانه

نفس هست که توی زندگیِ مادیِ ما مطمئنه میشه، اماره میشه، لوامه میشه...

 

ما در دو دنیا به طور هم زمان داریم زندگی می کنیم

یکی دنیای مجازی، تلگرام و اینستا و اینا با یه شخصیتِ مجازی

یکی هم در دنیای واقعی

خخخخخخخخخخخخخخ

شوخی کردم

بحث مون چیزِ دیگه س

ما در دو دنیا به طور هم زمان داریم زندگی می کنیم

یکی دنیای مادّی

یکی دنیای نفسانی، همون برزخ

فقط یه چیز

زندگیِ برزخیِ ما ظاهراً خیلی قدمت داره 

قبل از تولد در دنیای مادی هم ما زندگی بزرخیِ خام داشته ایم

بعد از نابودی جسم امّا زندگیِ بزرخی مون متأثر از زندگانیِ دنیایی مون خواهد بود و دیگه خام نخواهد بود، یعنی خیر و شر داره

 

نتیجه این که:

ما بودیم، هستیم و خواهیم بود

نمی میریم

جاودان هستیم

ازلی و ابدی

به قول مولانا:

دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم، وطنم آرزوست

ما با حیاط نفسانی در عالمِ ماده زندگی می کردیم که خدا ما را با جسم خاکی زینت داد و روحِ خودش را در آن دمید تا از سایر مخلوقات متمایز باشیم و اشرف مخلوقات باشیم

ما خدا گونه شدیم و صاحب اختیار گردیدیم

و توانستیم در تقدیر الهی دست ببریم

وقتی جسمِ ما ناتوان شد و تحلیل رفت و نابود شد، روح خدا به ملکوت بر خواهد گشت و ما دوباره به زندگیِ نفسانیِ خودمان در عالم مادی ادامه خواهیم داد

تا زمانی که قیامت برسد و روز حساب و کتاب آغاز شود

 

حالا یه نتیجه ی خوشگل و یه سوال اساسی:

نتیجه ی خوشگلش اینه که :

....

نه، بزار اول اون سوال اساسی رو بپرسم:

سوال اساسی این که زندگیِ نفسانی چه جوریه؟

این سوال خیلی جامع هست و نمی تونم جواب بدم

یعنی بلد نیستم

ولی چیزی که امروز یاد گرفتم اینه که:

زندگیِ برزخی ظاهراً مثل زندگیِ مادی هست

آدم ها با هم ارتباط دارند

زندگی اجتماعی همچنان وجود داره

جامعه سرِ جاش ادامه داره

ارتباط

زندگی اجتماعی

احساس وابستگی و نیاز به بقیه

مثلاً توی این دنیا اینجوره:

یکی دامداره شیر و گوشت تولید می کنه

یکی آهنگره در و پنجره می سازه

یکی پلیسه و امنیت ایجاد می کنه

اوووووووووووووه

دنیای بزرخ هم همین جوره، ارتباط هست

ولی اونجا کسی نیاز به شیر و گوشت و در و پنجره و امنیت نداره

ما مدتهاست که در دنیای نفسانی داریم زندگی می کنیم قبل از تولدمون در دنیای خاک توی اون دنیا بودیم و بعد از مرگ هم توی اون دنیا زندگی خواهیم کرد

توی دنیای برزخ ما زندگیِ اجتماعی داریم و با بقیه ارتباط داریم ولی اون دنیا مختصات خاص خودش رو داره نیاز های ما توی دنیای نَفس، نیازهای مادّی نیست

ما الان هم در دنیای نفس داریم زندگی می کنیم

با آدم ها ارتباط داریم ولی خودمون شاید خیلی درک نکنیم

بعضی افراد، مثل آیت الله بهجت مشهوره که عالم نفس را درک کردند

ولی جالبش اینه که ما در زندگیِ بعد از مرگ به زندگی اجتماعی مون ادامه می دیم ولی با مختصات و متافیزیک خاصِ خودش

دیگه فیزیک وجود نداره

قوانینِ ماوراءِ فیزیک حکومت خواهد کرد

دیگه دو دو تا چارتا نمیشه

قواعد خودش رو داره

خب که چی؟

صبر کن آبجی مریمِ نازدونه ام

داستان اینجاش جذاب میشه که بدانیم زندگیِ اجتماعی در عالم پس از قیامت وجود نخواهد داشت

در جهنم و بهشت ارتباط وجود نداره

کسی به کسی نیازی نداره

کسی درس نمی خونه

کسی سعی نمی کنه پلیس بشه دامدار بشه رییس بشه

کسی سعی نمی کنه برای کسی کاری بکنه

چون اساسا در عالم پس از روز حساب، زندگی احتماعی وجود نخواهد داشت

مردم به هم وابسته نیستند

کسی عاشق نمیشه

کسی نیاز عاطفی به کسی نداره

هیچ کس با وجود یکی دیگه  به آرامش نخواهد رسید

عالمِ جاویدِ پس از قیامت عالم انسان و خداست

هر کسی خودشه و دنیای خودش و خدای خودش

کسی به کسی ارتباطی که از جنس دنیا و برزخ نداره

جالب بود نیست مریم گُلَم؟

گُلِ خوشگلم؟

 

حالا اون نتیجه ی خوشگل:

نتیجه ی خوشگلش اینه که مرگ اصلا هم بد نیست

خیلی هم خوبه

اون چیزی که بده خاکه

خاک

زندگیِ خاکی ما رو زمین گیر کرده

کُند شدیم

نمی تونیم پرواز کنیم

زندگیِ نفسانی هم سریع هست و هم رقیق

همه چی هست

عشق

زیبایی

کار 

تلاش

ارتباط با آدم ها

چه می دونم همه چیز اونجا هست، فقط هیچ چیز خاکی نیست همه چیز رویایی و انرژی گونه اند

وقتی جسممون رو از دست دادیم زندگیِ نفسانی رو ادامه می دیم

مثل کسی که یه دونه لباس در بیاره

ولی اون لباسه مثل لباش فضانوردی بوده نمی زاشته ما دور و برِ خودمون رو ببینیم

وقتی لباس خاکی رو بیرون میاریم تازه می فهمیم زندگی یعنی چه؟

تازه مزه ی عشق و زندگی رو درک می کنیم

حتی اونایی که بد اند و خلاف اند مرگ براشون بد نیست، مرگ فقط به خلاف هاشون پایان می ده همین

فکر کنم شیخ اجلّ سعدی باشه میگه:

یه آدم ستمگری به یه انسان بزرگی گفت براش دعا کنه

اون انسان دعا کرد: " خدایا جانش بِسِتان"

اون آدم ستمگر اعتراض کرد که این چه دعایی هست؟

اون انسان بزرگ گفت:

مرگ به نفع توست، هم خودت کمتر خسران می بینی و هم به بقیه کمتر خسارت می زنی

آخه قسمت مهمِ داستان اینه که:

زندگیِ نفسانیِ ما قبل از زندگیی دنیوی خام و نیالوده بوده، ولی بعد از مرگِ جسم دیگه نفس و روان ما به اون دوره ی زندگیِ جسمانی وابسطه خواهد بود و این خیلی مهمه

 

 

خداوکیلی چیزی فهمیدی از حرفام؟

اگر تند تند و با عجله بخونی که نمی دونم بچه م فلان و شوهرم بهمان 

به من خیانت کردی

البته خیانت به من فکر نکنم برات عذاب وجدان داشته باشه

دوستت ندارم آبجی

دو ساعته دارم برات تایپ می کنم

به عشق تو

ولی تو

حتی اگر هم بخونی، می دونم که بد می خونیش، به خاطر دل من می خونیش، باهاش حال نمی کنی

اصلا اینا راستِ کار تو نیست

تو برات چیزای دیگه مهمه؛ قسط، پول وام خونه ی مامانت چه می دونم، زندگی تو اینا هستند

ما وصله ی هم نبودیم

گفتم که من نیمه ی گمشده ندارم

تنهام 

از سر بی کسیمه که گرفتار تو شدم

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۰/۱۲
رضا آباد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی